آخرین اخبار

تهيه کننده سريال "پدر" مخالفان سريال را عقب مانده و دروغگو خواند! تلويزيون

تهيه کننده سريال "پدر" مخالفان سريال را عقب مانده و دروغگو خواند!

  بزرگنمايي:

چه خبر - پاسخ تهيه‌کننده سريال «پدر» به انتقادها

«مردم دوست دارند شعار بشنوند» اين را حامد عنقا مي‌گويد؛ حامد عنقا که اين روزها سريال «پدر» را روي آنتن دارد. اگر حالا اين مصاحبه را مي‌خوانيد و نمي‌دانيد درباره کدام سريال صحبت مي‌کنيم، هماني است که حتما قسمت‌هايي‌اش را در شبکه‌هاي اجتماعي ديده‌ايد؛ همان که پسري از دست مزاحمت دختري، خودش را از پنجره به بيرون پرت کرد. حامد عنقا نويسنده فيلمنامه و همزمان تهيه‌کننده اين سريال است.

حامد عنقا,سريال پدر,حامد عنقا سريال پدر,گفتگو باحامد عنقا,مهدي سلطاني,لعيا زنگنه,مهدي سلطاني سريال پدر
حامد عنقا تهيه کننده سريال پدر


خيلي صريح و البته در فضايي گرم و پر از خنده با عنقا صحبت کرديم. با فردي که روزنامه‌نگار بوده، فيلمنامه نوشته، مي‌گويد بيزينسي دارد که پول زيادي درمي‌آورد و البته در کنارش فيلم مي‌سازد و سريال کار مي‌کند؛ او که همين حالا مشاور فرهنگي دانشگاه آزاد است و فيلم مستند انتخاباتي دکتر علي اکبر ولايتي را هم پيشتر ساخته است.
بهانه اين گفت‌و‌گو سريال «پدر» است. به راستي آيا او يک کار سفارشي ساخته؟ خودش که مي‌گويد اگر در صف سفارشي‌سازها بايستد، مي‌شود نفر nام . حرف‌هايش را بخوانيد و بعد قضاوت کنيد.

چرا مشابه کاراکترهاي سريال‌هاي شما را در جامعه نمي‌بينيم؟ حامد تهراني در «پدر» يا محمد در «تنهايي ليلا» و...

مي توانم دو جور جواب بدهم. مي‌توانيم با هم بحث تئوريک داشته باشيم که بايد تئوريک بگوييد که همه کاراکترهاي تاريخ سينما از کجا مي‌آيند. من فکر مي‌کنم بايد شوخي کنيم براي اينکه حداقل مي‌توانم صد تا کاراکتر تاريخ سينما بگويم که در کوچه يا طبقه‌ات نيست!

ماجرا اين است که شما ايدئولوژي را تئوريزه مي‌کني

اين که تو داري به عنوان اتهام مي‌گويي مدال روي سينه من است.(با خنده)

ايرادي ندارد. ماجرا اين است که شما يوسف پيغمبر را در سال 1396 در سريال‌تان به تصوير کشيديد. اينکه مي‌گوييد صد تا کاراکتر مي‌توانيد اسم ببريد که در واقعيت شايد مشابه‌شان وجود نداشته باشد، درست است ولي شما يک سري شخصيت طراحي مي‌کنيد دقيقا براي گفتمان اصولگرايي. کانسپت مخاطبت را مي‌شناسي و مي‌داني که آن کسي که تلويزيون را نگاه مي‌کند دوست دارد پسرش آن شکلي باشد !

از تعريفي که کرديد متشکرم!

ولي از طرفي هم مي‌داني که چه بسازي که با آن يک موج بسازي و بالاخره همان مخاطب اضافه‌اي که با اين کلک درگير قصه‌تان مي‌کني درست است که براي خنده مي‌آيند ولي هر دقيقه که سريال را مي‌بينند براي‌تان کنتور مي‌اندازد ديگر!

ببينيد، ما نمي‌توانيم تعداد کساني که سريال را مي‌بينند اندازه‌گيري کنيم. در نظرسنجي سازمان هم که هزارتا «ان قلت» مي‌شود وارد دانست اما اگر بياييم يک مقياسي را مثل جامعه مخاطباني که روي تلوبزيون سريال را مي‌بينند، در نظر بگيريم، اين مصداق خوبي است.

حامد عنقا,سريال پدر,حامد عنقا سريال پدر,گفتگو باحامد عنقا,مهدي سلطاني,لعيا زنگنه,مهدي سلطاني سريال پدر
مهدي سلطاني و لعيا زنگنه در سريال پدر


من در قسمت سوم يک سکانس دارم که به قول شما آن موج را راه مي‌اندازد؛ حالا بگذريم اين‌که حرف و حديث به وجود آمده که اين موج چگونه راه افتاده و آيا گروه سازنده در ساخت آن دخيل بودند و... از اين توهم توطئه‌هايي که خيلي دوست داريد و اتفاقا بامزه هم هست. يک قسمت داشتم که در آن يک سکانس بود که پسري خودش را از پنجره به پايين مي‌اندازد، اين را بريديم و صداگذاري کرديم و دابسمش درست کرديم و...

دابسمش درست کرديد؟

من به معناي مردم.

به معناي مردم يا واقعا ممکن است در اين کارها نقش داشته باشيد؟

به هر حال اين باعث شد که موجي راه بيفتد و قسمت سوم 210 هزاربار ديده شد. پس چرا قسمت چهارم دو برابر شد؟ چرا قسمت پنجم سه برابر شد؟ اين آمار پنهاني نيست. يک سريال به اسم «پايتخت» مثلا داريم که تعداد کليک آن هم مشخص است. يک سريال بد هندي با کاراکترهاي ايدئولوژي زده به اسم «پدر» هم هست که من نمي‌دانم مردم براي چه مي‌بينند، البته به زعم شما، من که دست مردم را هم مي‌بوسم که اين کار را مي‌بينند، تعداد کليک اين هم مشخص است.
من فقط اين کليک را براي اين مطرح مي‌کنم که متري براي اندازه‌گيري داشته باشيم. اينکه من بگويم شب‌ها همه مردم سريال من را مي‌بينند و شما بگوييد هيچ کس نمي‌بيند، هيچکدام نمي‌توانيم حرف‌مان را ثابت کنيم.

در همين حين که مي‌خواهيد با متر تلوبيون براي ما بيننده‌هاي سريال‎تان را بگوييد مي‌شود درباره کليکي که ساخته‌هاي ايرج ملکي خورده‌اند هم سرچ داد؟

اتفاقا مي‌شود. آنها هم خيلي ديده شده. البته مي‌شود خيلي موارد ديگر را هم با اين منطق سرچ داد.

منظور من مواردي است که ايدئولوژي در آنها دخيل است و به نوعي شعار مي‌دهند.

به هر حال؛ «پايتخت 5» مثلا قسمتي دارد که 300 هزارتا ديده شده، قسمتي هم دارد که 110 هزار بار ديده شده و... مثلا قسمت 9 سريال «پايتخت 5»، يعني يک برند که 5 سري از آن ساخته شده، 109 هزارتا، قسمت هفت 147 هزارتا و...

نمي‌شود آمارسازي کرد؟

من خودم وي او دي و آي پي تي وي دارم و مي‌دانم که امکان ندارد. در اين مدياها از آنجايي که در رگولاتوري درصد سود محاسبه مي‌شود، يعني حداقل 70 درصد يک ويدئو ديده شود تا تعداد ويو يکي بالا برود.

شايد! ما يک مطلب از روزنامه جوان درباره سريال شما گذاشتيم به طرز مشکوکي برايش کامنت مي‌آمد و بر حسب اتفاق آي پي‌ها يکي بود!

مي‌دانيد که اين شکلي نيست (خنده). بياييد يک نگاهي به سايت تلوبيون بيندازيم؛ يک نکته جالب براي ما وجود داشت؛ شب اول که قسمت اول «پدر» پخش شد، 35 هزار تا بازديد داشت. بعد از قسمت سوم و چهارم اتفاقي که افتاد اين بود که قسمت اول يک‌باره 200 هزارتا بازديد داشت يعني ما مخاطبي پيدا کرديم که تصميم گرفتند از قسمت اول ببينند که ماجرا چه بوده. اين به اين معنا نيست که اگر يک جمعيت زيادي به يک چيز بدي اقبال نشان مي‌دهند، آن تبديل به چيز خوبي مي‌شود. همه دنيا مي‌توانند بگويند اين فيلم بد است يا خوب است. از اين حرف‌هاي شعاري هم براي منکوب کردن سوال کننده که به مردم توهين مي‌کنيد و ... هم خوشم نمي‌آيد.

حامد عنقا,سريال پدر,حامد عنقا سريال پدر,گفتگو باحامد عنقا,مهدي سلطاني,لعيا زنگنه,مهدي سلطاني سريال پدر
سريال پدر


براي اينکه يک منتقد يا ژورناليست به شرط اينکه حرفي که مي‌زند براساس يک تئوري قابل و بحث و اثبات باشد مي‌تواند يک تنه نظرش با همه هفت، هشت ميليارد آدم جهان فرق داشته باشد. اين اتفاق يکي از چند هدف اين سريال بود. يعني «پدر» تا اين‌جاي کار براي اينکه بتواند حجم زيادي از افراد را يا به عنوان مخاطب يا تماشاچي درگير کند، تا اينجا موفق بوده. طبيعتا براساس شيطنت‌هايي در روايت قصه‌اش از نمادهايي استفاده کرده که بتواند جلب توجه کند. چون از روز اول مي‌دانسته در چه مديايي دارد محصول توليد مي‌کند.

بيشتر بدانيد : گفتگو با پسر مذهبي سريال «پدر» + عکس

چه مديايي؟ دقيقا توضيح بدهيد خب!

در مدياي تلويزيون که اين روزها در آن جذب مخاطب نسبت به سال‌هاي پيش که خود ما سريال مي‌ساختيم خيلي سخت‌تر شده است. چه بسا سريال‌هايي که در دهه هفتاد، هشتاد پربيننده بود و اگر امروز پخش شوند آن مخاطب را شايد نداشته باشند. شناختن اين‌که داري در اين مديا حرف مي‌زني و در شبکه دو اين تلويزيون حرف مي‌زني، پس طبيعتا بر اين اساس ويژگي‌هاي آن تصميم مي‌گيريم.
همه اينها را گفتم که بگويم چند شب پيش با مهدي سلطاني درباره محبوبيت حرف مي‌زديم، به او مي‌گفتم که «کلاه قرمزي» از همه بازيگرها محبوبيتش بيشتر است و شما ببينيد وقتي در نظرسنجي کلاه قرمزي، ده هزار و پانصد نفر شرکت مي‌کنند، «پدر» به يک عدد 32 هزارنفري مي‌رسد، به اين معنا نيست که اين بهتر از «کلاه قرمزي» است. به اين معناست که «پدر» با همه ضعف‌ها و حسن‌هايش توانست روي يک جمعيتي يک انگولکي کند که دوست داشته باشند بروند در سايتي آن را ببينند يا در نظرسنجي‌اش شرکت کنند.

شما مي‌پذيريد که اين يک کار ماکياوليستي است؟ هدف وسيله را برايتان توجيه کرده. يک بخشي را در سريال آوردي که...

تعريف فيلمنامه نويس را براي من بگو. حتي اگر اين کار ماکياوليستي هم باشد، وظيفه ابتدايي يک درام همين است. چه من باشم چه مارلوي کلاسيک باشد يا بن جانسون يا يک تئاتر لاله زاري. اولين وظيفه درام نويس اين است که براساس جامعه مخاطبي که برايشان مي‌نويسد شگفت زده‌شان کند. حالا تو مي‌خواهي بگويي نبايد اين کار را مي‌کردي، اين محل بحث است که چرا بايد نظر تو را بپذيرم؟

حرف اين نيست. شما از «قلب يخي» تا همين سريال، مي‌شود گفت يک سري موارد اگزجره داشتي. آن هم مدلي که حضرات بالا دوست داشته باشند و براي فضاي مجازي هم سوژه سرگرمي باشد

بدي اين چيست؟ مثلا من يک فيلم ستايش شده‌اي که شايد دوست داشته باشم هفته‌اي يک بار ببينمش به اسم «جدايي نادر از سيمين» را دارم که در آن کارگردان در لحظه‌اي تصميم گرفته که سکانس مهمي که خانم بيرون مي‌آيد و انگار ماشين به او زده و بچه سقط شده را به من نشان ندهد. خيلي هم کار خوبي کرده و دمش گرم.

نکته اين است که شما از يک طرف مي‌خواهيد بگوييد براي جامعه مي‌سازم، از طرف ديگر هم مي‌خواهيد برويد پز بدهيد به دوستان حاکميتي خاص‌تان که شعار متر انقلاب سازي مي‌دهند و به بقيه برچسب مي‌زنند!

شما عادت کرده‌ايد که وقتي مي‌گوييم هنر متر انقلاب، يعني هيچ جذابيتي نداشته باشد و همه چيز خطي باشد؛ مثل «دو چشم بي سو» و «توبه نصوح» آن آقاي عزيزي که بعدا فيلم‌هاي ديگري ساخت!

قبول کنيد اين سکانس دقيقا از همان ايده‌هايي است که دوستان به آن مي‌گويند «متر هنر انقلاب» و قند در دل دوستان دلواپس آب مي‌کند اما در جامعه بيشتر باعث خنده مي‌شود چون عينيت يافتن برايش سخت است. جواني که چشم مي‌بندد و درحالي که هزار راه فرار دارد ، از پنجره مي‌پرد و ... شما چنين کاري کردي براي اينکه سوژه بشوي و از طرف ديگر دل دوستان را هم به دست بياوري. اگرچه همچنان بعيد مي‌دانم کسي غير از خودتان به ذهنش رسيده باشد که آن کليپ‌ها و دابسمش‌ها را بسازد يا آن بخش سريال را بلافاصله بعد از پخش در فضاي مجازي با کپشن‌هاي عجيب منتشر کند که يوزارسيف انگشت به دهان مانده و تبارک الله مي‌گويد!

آره واقعا! مخصوصا در اين اوضاع بي‌پولي سازمان بايد به جاي اينکه دستمزد مهدي سلطاني را بدهم، بدهم از اين مزخرفات بسازند! چرا بايد اين کار را بکنيم؟

چون طبق گفته خودتان مي‌دانستيد براي مديايي سريال مي‌سازيد که مخاطب کمي دارد و براي شبکه دوم هم مي‌سازيد و... شما يک کاري ساخته‌ايد و مي‌خواستيد ديده شويد و براي اين ديده شدن هر کاري مي‌کنيد.

حتما همينطور است. به نظر من آرتيستي در هر رشته‌اي که اثري خلق کند که اين پشت ذهنش نباشد، يا کاملا دورو و دروغ‌گو و رياکار است، يا اصلا آرتيست نيست يا عقب افتاده ذهني است، برحسب تصادف وارد اين کار شده.

اين کار عالي است براي اينکه ديده شويد. منتهي من مي‌گويم يوسف 2018 ساختيد براي اينکه عده‌اي هم از طيف آن طرف بگويند تبارک‌الله چه سريالي ساختيد. بالاخره شما نورچشمي دوستان آن طرفي هم هستيد ديگر!

فعلا که بزرگ‌ترين منتقد ما روزنامه جوان است و کسي که يک مقدار بهتر با ما برخورد کرده روزنامه سازندگي! مثلا روزنامه جوان نوشته بود که کاراکترهاي سريال «پدر» و «تنهايي ليلا» کاملا شبيه هم هستند. «پدر» را درست ديده بود ولي متاسفانه «تنهايي ليلا» را درست نديده بود يا حافظه‌اش ضعيف بود. آن زماني که اسم اين سريال هنوز «حرمت» بود و اولين مصاحبه را کردم گفتم با همان حال و هوا و با همان کاراکترها مي‌سازم و حتي گفتم اگر بتوانيم سعي مي‌کنيم يک اسپين آفي باشد، يعني خود مينا ساداتي را دوباره به عنوان ليلا بياورم. حالا مينا ساداتي فکر کرد نبايد در سريال تلويزيوني ديده شود.

به سنش هم نمي‌خورد

قرار نبود قصه هم به اين شکل باشد و قرار بود يک رويکرد اسپين آفي باشد. حتي به خبرگزاري فارس هم گفتم شايد يک اسپين آف طور باشد. درباره جذب مخاطب به چه قيمتي مي‌گفتيم. حتما اگر من به مخاطب دروغ بگويم براي اينکه جذبش کنم، کار ماکياوليستي کردم. حتما اگر بگويم در اين سريال يک نکته عجيب غريب مي‌بينيد، مثلا يک خانم کشف حجاب مي‌کند، ماکياوليستي و مذموم و بد است اما اگر از ابزاري در قصه استفاده مي‌کنم براي جذب مخاطب، پيش خودم احساس شرمندگي نمي‌کنم. اين را بگذار به پاي پدرسوختگي من؛ ايرادي ندارد. باز مي‌شود مدال روي سينه من. همانطور که شما هم وقتي مصاحبه‌اي را تنظيم مي‌کنيد هر کاري مي‌کنيد تا تيتر جذابي از آن دربيايد.

درباره خودتان ماجرا اين است که اخباري که به شما مربوط است را سرچ مي دهي هيچ ربطي به هم ندارند. مثلا کار با حميد فرخ نژاد و ... تا اين سريال در تلويزيون و يا فيلم مستند انتخاباتي براي آقاي ولايتي تا حالا هم که مشاور هنري دانشگاه آزاد هم هستيد. اجرا، فيلمنامه نويسي، سريال تعاملي و... يک درهم ريختگي در کارهاي شما ديده مي شود.

از نظر شما بهم ريختگي است.

من در آن هارموني نمي بينم و در نهايت برون‌دادش مي شود اين سريال

يا مثلا «قلب يخي».

«قلب يخي» هم يک باره سر از ماجراهاي فراماسونري درمي آورد!

چي بسازم خوب است؟ محله گل و بلبل؟

بالاخره عمو پورنگ يک انسجام ذهني دارد

او يک برندي انتخاب کرده و طي آن پيش مي رود.

بالاخره خاستگاه شما کجا تعريف مي شود؟

خاستگاه من پيش خودم و براساس هدف‌گذاري هايي که خودم پيش خودم دارم تعريف مي شود. من پله بعدي ام را براساس جايي که امروز ايستادم تعريف مي کنم نه براساس آنچه کس ديگري فکر مي کند پله بعدي من است. سال ها کار روزنامه نگاري سياسي اجتماعي کردم، بعد آن را رها کردم و رفتم تلويزيون و اتفاقا کار طنز هم ساختم. «به همين سادگي» طنز بود. بعد دلم خواسته تله‌فيلم ساختم. تله‌فيلم تهيه کردم. بعد خواستم وارد کارگرداني سينما شوم، دستيار کارگرداني کردم وبرنامه ريز بودم. بعد همزمان مشغول نوشتن در راديو شدم. اجراي راديو کردم. داستان نوشتم. تازه شما خيلي چيزها را نمي دانيد.

حامد عنقا,سريال پدر,حامد عنقا سريال پدر,گفتگو باحامد عنقا,مهدي سلطاني,لعيا زنگنه,مهدي سلطاني سريال پدر
حامد عنقا و لعيا زنگنه


اينکه بيزينس من چيست يا اينکه اولين استريمينگ را راه اندازي کرديم که کنسرت آنلاين براي اولين بار بر روي وب پخش مي کرديم. اگر اينطور بخواهيد نگاه کنيد، دوستاني از رسانه اي ها مي گويند من ابوالمشاغل هستم يا شايد اين باشد که من اصلا شغلي ندارم. براساس علايق و احوالات خودم کار مي کنم. يک روزي حالم اين بوده که «قلب يخي» بسازم، يک روز هم حالم اين بوده که يک کمدي دم دستي به اسم «انتخاب» بسازم. يک روز هم «تنهايي ليلا» ساختم. يک روز هم تصميم گرفتم فيلم انتخاباتي آقاي ولايتي را بسازم. اتفاقا آن را هم آنطور که خودم مي خواستم ساختم، اينکه به او کمک کرد يا به او لطمه زد يک امر علي‌حده اي است. اين را واقعا در عين صداقت مي گويم، مي تواني بپذيري يا نه، به حال من فرقي نمي کند.

بالاخره شما خاستگاهت اين است که آن طرفي و در دل دوستان اصولگرا تعريف شويد!

امروز ممکن است تو به من بگويي، کاراکترهاي «پدر» يک الگوي کاراکترهنر سفارشي ساز انقلابي و ... هستند. ولي باور کن از من مقرب تر، حرف گوش کن تر، عزيز دردانه تر که از او بخواهند يک کاراکتر اين مدلي بسازد، دور و برشان دارند. اگر توي صف بايستند من نفر nام هم نمي شوم. صادقانه اش اين است؛ اين کار بد است، خوب است، مردم مي بينند چه خوب، نبينند باعث تاسف است، حال امروزم اين است. البته حال امروزم کاراکتر حامد تهراني نيست، کاراکتر حاج علي تهراني است و بيشتر دنبال اين بودم که حاج علي برجسته شود. فحشش را هم دارم مي خورم. حسن عباسي و طرفدارانش چند روزي شروع کردند به نقدهاي تند که اين زندگي لاکچري است و مگر کسي در اسلام مي تواند اين قدر پولدار باشد؛ يا آرش فهيم در يک يادداشت نوشته بود که مگر مي شود در اسلام ثروت اندوزي کرد و... مي گويم شما اگر به جهت افکار سوسياليستي و کمونيستي‌تان با يک موضوعي زاويه داريد، لطفا تاريخ اسلام را زير سوال نبريد. مثلا بگوييد در جمهوري اسلامي اگر کسي ثروتمند مي شود حتما رانت‌خوار بوده، کما اينکه براي آن هم من صدها نمونه دارم از افرادي که ثروتمند بودند و هستند و نماز شبشان را هم مي خوانند و زير پايشان هم بنز است.

من به اين کاري ندارم که مي شود در اسلام کسي پولدار شود يا نه؛ سوال من اين است که در وضعيتي که مردم از نظر اقتصادي مشکلات زيادي دارند چرا آدم هاي اين سريال، لوکيشن ها و ... اين قدر لاکچري هستند؟

يک وقت تو پسر سفير هستي که اگر پدرت به شغل سفارت نرسيده بود، به عنوان آبدارچي هم کسي استخدامت نمي کرد، چون حالا پسر فلان سفيري، به واسطه رانت و موقعيت هايت توانستي به يک ثروتي برسي و به ما هم زندگي شخصي ات هيچ ربطي ندارد، ولي وقتي مي آيي بيرون تبليغش را مي کني، مي شود سوال پيش بيايد که اين عروسي که گرفتي و همسر محترم شما به عنوان يک مدل اسلامي لباس اسلامي را تبليغ مي کند، اين پول از کجا آمده؟ ولي وقتي فردي هست که همه ساعت هايي که من داشتم ول مي چرخيدم کار مي کرده يا زماني که من رمان مي خواندم روزنامه هاي اقتصادي را ورق مي زده که از بورس چه سهامي بخرد که بعد از سه سال گران شود بتواند بفروشد، کاملا هم مشروع پولدار شده؛ نه نزول داده نه نزول گرفته، اين فرق مي کند.
همين حاج علي تهراني که مي گويد باباي من يک کارگاه ريسندگي داشت و من کنارش کار کردم و سرمايه ام را زياد کردم و نگاهش اين است که روزي من و يک سري آدم ديگر را مي دهد، با همه اينها فرق مي کند. دستور اسلام اين است که هر چقدر بيشتر به دست بياوري؛ ممکن است شکل جانماز آب کشيدن باشد اينکه مي گويم، يک چيزي را فراموش نکنيم که سوال به معناي درخواست کردن، دست دراز کردن، در اسلام مذموم است؛ فقر که امروز خيلي‌ها به عنوان فخر به سينه‌شان مي زنند، همان چيزي است که حضرت رسول فرمود: فقر روسياهي دو دنيا است. و همان چيزي است که امام صادق گفت: من نگرانم از خانه اي که فقر در آن با کفر همنشين شود. اگر خليفه مسلمين که علي ابن ابيطالب است وقتي خليفه است شب گرسنه مي خوابد، اين به معناي نداري اش نيست، به معناي اين است که مي خواهد حال پايين ترين مردم مملکتي که اميرش است را بداند. اين دستور اسلام است. اينکه مي پرسيد چرا لاکچري زندگي مي کند، شکر روزي اي که خدا به تو داده بهره مندي از آن است.

خودتان مي دانيد که چه بسيار نشرياتي که توقيف شدند يا تذکر گرفتند براي ترويج زندگي لاکچري

من بالاي سرم قرآن و عترت اهل بيت است؛ اينکه فلان قاضي دادگستري پيش خودش به چنين برداشتي رسيده بايد خودش جواب بدهد.

در مديوم رسانه ملي داريوش فرهنگ هميشه مذموم بوده، محمد کاسبي پيژامه پوش خوب بوده. به ناصر حجازي تيم ملي نمي دادند به مايلي کهن مي دادند. در اين شرايط که روايت مورد علاقه مديوم صداوسيما «روايت مردم» است، اين زندگي لاکچري را نشان مي دهي، مشخص است که هدف اين انتقادات قرار مي گيري

نمي دانم چطور بگويم که سو تعبير نشود. اينکه من بي سواد که از دين هيچ نمي دانم و براساس عقايد کمونيستيم دين را تعريف مي کنم...

چپ اسلامي

به قول شما چپ اسلامي. منظورم از چپ اسلامي همان عقايد انحطاط و التقاتي است که قبل از انقلاب و سال هاي اول انقلاب آن بساط را در اين مملکت راه انداخت، من با اين شعور اسلامي اگر به آيت الله العظمي خويي يا آيت الله العظمي بروجردي يا حتي امام خميني برگردم و بگويم تو از اسلام هيچ نمي داني، اين افتخار آن فرد است که من اينجوري نقدش مي کنم. رهبر اين مملکت امام بوده. خاطرات فاطمه طباطبايي را بخوانيد و ببينيد که خود امام هم بهره‌مندي از زندگي را دوست داشته. پس اگر که من به خاطر اينکه فرصت نداشتم بخوانم چون داشتم هوار هوار مي زدم يا فرصت نداشتم فيلم مستند ببينم يا فرصت نداشتم آخرين سريال هاي روز دنيا را ببينم يا حتي فيلم هاي تاريخ روز دنيا را ببينم و... در پيش خودم با شعور اندک خودم حتي فرصت نداشتم فلسفه از هر مدلش را بخوانم، حرفي مي زنم لابد مشکلي هست.

حامد عنقا,سريال پدر,حامد عنقا سريال پدر,گفتگو باحامد عنقا,مهدي سلطاني,لعيا زنگنه,مهدي سلطاني سريال پدر
سريال پدر


امروز بلاي شبکه هاي اجتماعي که باعث مي شود يک نفر بگويد دکارت گفت فلان، نمي توانم بگويم اين را دکارت نگفته و در تلگرام خواندي، چون آن زماني که بايد مي خواندي هم نخواندي، چون بايد مطالعه را از سيزده، چهارده سالگي شروع کرده باشي. بايد در آن سن اشعار شاملو را خوانده باشي، در هفده، هجده سالگي که عاشق شدي يک شعرش را براي دختر مورد علاقه ات نوشته باشي که امروز در چهل سالگي وقتي يک شعر از او مي شنوي باز از آن لذت ببري. خيلي از اين دوستان و بزرگواران در حوزه اسلامي و انقلابي هم، حتي فرصت نداشتند کتاب هاي شهيد مطهري را بخوانند، پيش خودشان به يک بسته‌گي ذهني رسيدند. همان که امام مي گفت قشري هايي که ظاهربين هستند و تيشه به ريشه اسلام مي زنند. امروز حالا چون صدايشان بعضي وقت ها بلند است پس فکر مي کنند صاحب حق هم هستند.

بايد بپذيريم وقتي در همين مديوم رسانه ملي...

من فکر مي کنم يک مقدار سو تفاهمات درباره رسانه ملي زياد است. زماني که من «انقلاب زيبا» را هم ساختم گفتند چطور مي شود در رسانه ملي چنين چيزهايي را نشان داد.

طرف مجله براي حيوانات خانگي منتشر مي کند، رسانه ملي در بخش خبري اش به او مي تازد و مي گويد براي ترويج حيوان داشتن مجله درمي آورند.

من اين را خيلي محکم بگويم خيلي از خط قرمزهايي که درباره سازمان صداوسيما مي گوييم کساني مي گويند که خودشان هيچ وقت با اين خط قرمزها روبه رو نشدند. من روبه رو شدم و اصلاحيه هاي پخش خوردم.

مگر براي شما که آدم خودشان هستيد هم اصلاحيه پخش مي زنند؟(خنده)

گاهي از دستشان درمي رود به آدم هاي خودشان هم براي اينکه بهشان يادآوري کنند که تو آدم ما هستي و بايد حواست باشد اصلاحيه مي دهند.(مي خندد)

شما دو خانواده لاکچري را نشان مي‌دهيد ولي به بيننده مي‌خواهيد بگوييد کسي که صرافي دارد، نانش شائبه و شبهه دارد و براي همين هم زندگي‌اش به هم ريخته است و آن يکي که توليدکننده است را مي خواهي اينطور نشان بدهي که چون نان به مردم مي رساند پس خانواده اش اوکي است و پسرش حافظ قرآن مي شود و يوزارسيف مي شود از پنجره مي پرد پايين!

دو مدل مي توانم جواب بدهم. يکي اينکه دو ساعت بحث کنم و از قسمت هايي که نديديد فکت بياورم که درست نيست و بهتر است در ادامه سريال را ببينيد.

شايد هم ماجرا به اين برگردد که صداوسيما يک سري رديف بودجه دارد که اگر از توليد ملي حمايت کنيد بودجه بيشتري مي گيريد!

اصلا شما درست مي گوييد! (دوباره خنده) نمي دانم اين را از چه زاويه بگويم که در موضع دفاع کردن برنيايم. چه در اين موضوع موفق باشم يا نباشم، من سعي کردم آدم ها را در موقعيتي قرار بدهم و بگويم آدم ها در موقعيت هاي مشابه يا موقعيت هايي که با خودشان تناسبي ندارد، لزوما آن واکنشي که از آنها تصور مي رود را ممکن است ندهند. در همين مصاحبه اگر جاي من مسعود ده نمکي که نه، حتي اگر بهرنگ توفيقي هم بود شايد يک ساعت پيش جلسه را ترک کرده بود. بعضي روزنامه نگارها دوست دارند آنقدر مصاحبه شونده را اذيت کنند که قهر کند که البته اين هم حسنشان است. واقعيت اين است که من به اين سمت تلاش کردم و نيتم اين بود –همانطور که نيتم اين بود که آن سکانس جنجالي را بگذارم تا توجه ها را به سريالم جلب کنم که فکر مي کنم موفق هم شدم- اما در اين مورد من نمي خواستم بگويم چون حاج علي تهراني توليدکننده است و دست بده دارد و کار خير مي کند بچه اش حافظ قرآن مي شود؛ بچه آن صراف که سه مرتبه هم در سريال توضيح داديم که مگر صرافي چه عيبي دارد؟ حلال و حرام بودن پول به شغل ربط ندارد به فرد ربط دارد، طور ديگري مي شود.
نکته اي که وجود دارد اينجاست که قصه که جلوتر مي رود، فکر مي کنم بين ليلايي که از خانه آن صراف بيرون مي آيد و شريفه اي که مادر آن بچه حافظ قرآن است، در يک موقعيت مشابه، کسي که مي ايستد ليلا است. آدمي که در طول کار بعد از مرگ پدر و مادر و آن پسر مي شکند، ممکن است حاج علي باشد. به اين سمت رفتم که بتوانم اينها را نشان بدهم. خيلي‌ها تصورشان اين است که ما يک سريال ساختيم که بگوييم خانواده هاي مذهبي به اين شکل هستند، نه اينطور نيست. نيتم را مي گويم که متاسفانه در رديف بودجه هاي صداوسيما هم نبود؛ من حواسم هست که تلويزيون را چه کسي مي بيند، چه کسي نمي بيند. تو که سريال هاي ترکيه اي مي بيني مخاطب من نيستي؛ پس چرا من بايد حرفي را بخواهم به گوش کسي برسانم که اصولا پاي تلويزيون نمي نشيند و حرفم هدر برود. اما فکر مي کنم طيف خانواده هاي مذهبي تر امروز بيشتر مخاطب تلويزيون هستند. من فکر مي کنم دارم به خانواده هاي مذهبي يا قشر جواني که فکر مي کند درست و غلط مذهب چيه، تلنگري مي زنم و مي گويم از اين زاويه هم مي شود به مذهب نگاه کرد. صرف انقلابي بودن اين نيست که شلوار چروک بپوشي و يقه ات چرک باشد. تو مي تواني آدم متدين و مذهبي باشي ولي کت و شلوار شيک هم بپوشي.

بيشتر بدانيد : چهره واقعي ريحانه پارسا بازيگر نقش ليلا در سريال جنجالي پدر! عکس

مدت‌هاست ديگر تيپ و ظاهر مذهبي آن‌طور که مي‌گوييد نيست.

به نظرم در صفحات اين هواداران حسن عباسي چرخي بزن شايد نظرتان عوض شد.

شايد مخاطب عام تلويزيون را نمي‌شناسيد. چون مي‌شود فردي باشد که به اصول مذهب پايبند باشد و طرفدار سريال‌هاي ترکيه اي باشد و اتفاقا سريال شما را هم ببيند.

اينها قصه دوست دارند و سريال ديدن يک سرگرمي است برايشان. من مي‌گويم، من فقط مي‌خواهم نيم ساعت، چهل دقيقه سرگرمت کنم.

پس اگر مي‌خواهيد سرگرم کنيد، ايدئولوژي به خوردمان ندهيد.

فکر مي کني ايدئولوژي است.

کاملا ايدئولوژي است. مثلا دختر قصه نماز بلد نيست ولي دو دقيقه بعد به کاراکتر پسر قصه مي‌گويد من آيه الکرسي مي‌خواندم به تو فوت مي‌کردم. اين پارادوکس نيست؟

دهها نفر را نشان‌تان مي‌دهم که نماز نمي‌خوانند ولي آيه‌الکرسي را بلدند.

ماجرا اين است که الان مردم به اين گزاره‌ها شرطي شدند.

پس وقتي «پدر» شروع مي‌شود تلويزيون را خاموش مي‌کنند.

اصلا مي گوييم 20 ميليون نفر سريال شما را مي‌بينند!

اشتباه شما اين است که فکر مي‌کنيد يک سريال قرار است بار هزار چيز را به دوش بکشد. نمي‌خواهيد بپذيريد که يک سريال، يک سريال است. اين سريال با اين رويکرد است، يک سريال ديگر از يک شبکه ديگر پخش مي‌شود با يک رويکرد ديگري.

اين شعار دادن در همه فيلم‌هايمان هست. حتي يک فيلم مثل «چهارراه استانبول» هم که مي‌سازيم بايد دو دقيقه در آن شعار بدهيم. مردم ديگر حال شعار شنيدن ندارند.

اتفاقا اگر از من بپرسيد مي‌گويم مردم دوست دارند شعار بشنوند.

مشکل اين است زماني که هر کدام به يک تريبون مي‌رسيم دوست داريم شعار بدهيم.

تو مي‌گويي مردم حوصله شعار شنيدن ندارند من برعکسش را مي‌گويم. اين‌طور نيست. اين‌طوري است که يک سري آدم‌ها اين حرف‌ها را شعار برداشت مي‌کنند، يک سري ديگر بدون فيلتر شعار مي‌شنوند. يک سري آيه قرآني که انتهاي سريال مي‌آيد احساس مي‌کنند يک سري مفاهيم سخت را به زور مي‌خواهيم توي سر مردم کنيم، يک سري مي‌گويند چه بامزه. ما در يک فضاي نسبي‌گرايانه با هم حرف مي‌زنيم که همان‌قدر که همه حرف‌هاي من مي‌تواند اشتباه باشد، همه گزاره‌هايي که شما براساس آن حرف مي‌زنيد هم مي‌تواند اشتباه باشد. ممکن است شما صاحب قدرتي شويد و بگوييد حامد عنقا حق ندارد ديگر فيلمنامه بنويسد يا برعکسش هم ممکن است اتفاق بيفتد.

يعني شما قبول نداريد که اين قرآن خواندن يا نماز خواندن و چادر سر کردن يک‌باره دختر قصه، شعار است؟

نه. من مشابه اين آدم‌ها را زياد ديدم.

يک بخشي از آدم‌هايي که به تصوير مي‌کشيد از بک گراند و گذشته خودتان مي‌آيد ولي الان حداقل آن جايي که شما را مي‌زنند و دوست داريد آنجا سوژه شويد، مديوم توئيتر و اينستاگرام است. آنجا هرکس درباره سريال شما مي‌نويسد از شعارزدگي آن مي‌گويد.

درست است اما من بعضي چيزها را نمي‌توانم درک کنم. ما يک سري اکانت توئيتر را رصد مي‌کنيم؛ مثلا ديشب سريال ما که شروع شد يکي از اين اکانت‌ها شروع کرد به توئيت کردن: اه دوباره اين سريال شروع شد... دوباره مي‌خواهد شعار بدهد.... اينجا را بايد مي‌ديديد که پسره به دختره فلان چيز را گفت و... و من متوجه شدم اين جزئياتي که اين با اين دقت مي‌بيند و سوژه توئيت پيدا مي‌کند چقدر زياد است. چقدر حوصله دارند مگر که يک کاري را که دوست ندارند را مي‌بينند فقط براي توئيت کردن. نه مي‌خواهم بگويم اينکه مي‌بيند چقدر خوب است نه اينکه بگويم اينکه توئيت مي‌کند چقدر بد است. کاري هم به اين که امروز همه دچار يک پز روشنفکري هستيم که تلويزيون نمي‌بينيم و دوست نداريم، ندارم.
وقتي سريال «پايتخت» آن صحنه رقص را نشان داد، حجم توئيتي حمله کردند به سازمان صداوسيما که رقص نشان مي‌دهي، من حداقل شش، هفت تا از آن اکانت‌ها را مي‌توانم به شما نشان بدهم که همين چند هفته پيش هشتگ برقص تا برقصيم زده بودند. اين فضا بامزه است چرا بايد جدي‌اش بگيريم؟ فضاي افرادي که سريال را دوست ندارند ولي از اول تا آخر سريال 15 تا توئيت درباره آن مي‌نويسد، اين بامزه است!

بيشتر بدانيد : نظر جالب مجري زن در مورد صحنه جنجالي سريال پدر!

شايد از سر بيکاري باشد.

از سر بيکاري مي‌تواند در توئيتر بگردد...

شايد هم بخشي از پروژه تبليغاتي فيلم باشد!

اشکالي ندارد شما اين‌طور فکر کنيد. من نمي‌دانم اين پروژه تبليغاتي ما چقدر عريض و طويل است که اينقدر کار مي‌کند؟ اتفاقا اين حرف شما هم بامزه است. از طرفي من نمي‌دانم چند تا توئيت چقدر تاثير دارد.

بالاخره جريان سازي مي‌کند. خودتان مي‌گوييد وقتي آن سکانس جنجالي در توئيتر و فضاي مجازي پخش شد، سريال شما ديده شد.

از وقتي با آن سکانس شوخي شد. در هر صورت اين فضا بامزه است براي همين نمي‌فهمم چرا بايد آن را جدي گرفت.

پس مي‌توان گفت کلا سريال را براي فان ساختيد و مي‌گوييد حال‌تان اين بوده که مثلا کاراکتر سريال‌تان دستش را بسوزاند يا از پنجره پايين بپرد. همه اين‌ها براي اين بود که ريتم قصه تا انتها برود.

اصلا هر چه شما مي‌گوييد. چون واقعا گزاره شما گزاره قابل اتکايي نيست که بتوانيم روي آن بحث کنيم.

اين دقيقا حرف‌هاي شما است.

اين تصور شما است.

علاوه بر اين ماجراي صرافي مي‌توانيم به ماجراي شيرخشک هم اشاره کنيم...

ماجراي شيرخشک هم هيچ ربطي به آن ماجراي معروف واردکننده شير خشک ندارد. اين اتفاقا از آن ماجراهاست که اگر به آن دقت مي‌کرديد نمي‌گفتيد همه آدم‌هاي مذهبي قصه را سفيد نشان داديم. برخورد شريفه در اين ماجرا مهم بود.

شما از اصلاحيه‌ها گفتيد؛ سوال من اين است که شما که نمي‌توانيد اغواگري دختر را نشان بدهيد اصلا چرا بايد چنين سکانسي در سريال باشد که نتوانيد نشان بدهيد آن دختر چطور پسر را اذيت کرد يا به او نزديک شد که از پنجره پريد پايين؟

در همين حد اذيتش کرد..

يعني فقط به خاطر اين‌که کلاهش را روي سرش کشيد و يک متري‌اش آمد از پنجره پريد پايين؟

نه به خاطر عکس‌هايي که مي‌گرفتند و آبرويش و اتفاقاتي که ممکن بود بعدش برايش بيفتد. در آن لحظه اين شخصيت اين‌طور فکر مي‌کرد، شما مي‌خواهيد بگوييد که مي‌توانست کار ديگري کند، اين نظر شماست.

اگر من بخواهم بگويم که منطقي‌اش اين بود که دختر را هل بدهد و از کلاس برود بيرون؛ گرچه کنار دختر هم نيم متري راه براي فرار داشت!

اين هم يک راهش است.

هزينه توليد اين سريال چقدر است؟

برآوردي که روز اول براي 30 قسمت اين سريال در 1260 دقيقه شد که ما چيزي حدود 1340 دقيقه ساختيم، مثل همه سريال‌هاي روتين تلويزيون دقيقه‌اي بين 2400 تا 2600 بود. حدود 3 ميليارد و 200 تومان بودجه برآورد شده است. هميشه ده درصدي از برآورد اوليه را نگاه مي‌دارند براي اينکه ببينند مواردي که روز اول تعهد دادي را به لحاظ کيفيت انجام دادي يا خير. مشکلي که به وجود مي‌آيد اين است که آيا اين برآورد پرداخت مي‌شود يا نه. امروز که تقريبا يک سوم سريال پخش شده، تا اين‌جا حدود يک سوم برآوردمان را توانستيم از سازمان صداوسيما بگيريم.

براي همين است که تهيه‌کننده اسپانسر مي‌آورد؟

يک دليلش اين است. ولي يک چيزي را درباره اسپانسر در سازمان صداوسيما بدانيد. هيچ تهيه‌کننده‌اي نمي‌تواند خودش راسا قرارداد ببندد، بلکه هر تهيه کننده‌اي به نمايندگي شبکه سه، سيما فيلم، شبکه دو و... قرارداد مي‌بندد. هيچ پولي، حداقل در اين دو، سه سال اخير، مستقيما به هيچ تهيه کننده‌اي داده نمي‌شود. مثلا «پايتخت» هم که اسپانسر دارد رقم اسپانسر که بين معاونت سيما فيلم در حوزه سريال و آن اسپانسر بسته مي‌شود، مستقيما به حساب سيمافيلم مي‌رود. پس باز هم در برآورد تو تغييري نمي‌کند. يعني اگر صدميليارد هم اسپانسر آورده باشي، برآورد همان است. سيمافيلم از پول اسپانسر اقساط تو را مي‌دهد.

حامد عنقا,سريال پدر,حامد عنقا سريال پدر,گفتگو باحامد عنقا,مهدي سلطاني,لعيا زنگنه,مهدي سلطاني سريال پدر
مهدي سلطاني و لعيا زنگنه در سريال پدر


تفاوت پروژه‌هايي که اسپانسر دارند و آنها که ندارند در دريافت پول‌شان از تلويزيون است. مثلا من تا حالا حدود يک سوم برآوردم را توانستم بگيرم که الان که خدمت شما هستم بايد کلش را گرفته باشم، چون آدم‌ها کار کردند، دستمزد مي‌خواهند، هزينه داشتيم و... و هيچکدام از اقساط هم درست و منطقي پرداخت نشده است، مثلا قسط 200 ميليوني را چند بار رفتم و آمدم تا کم کم گرفتم. ما واقعا در فقر و سختي اين کار را انجام داديم اما اين به اين معنا نيست که تيم دستمزدش را نگرفته و ... به هر ترتيبي بوده توانستيم با بچه‌ها توافق کنيم، رفاقت کردند کنار آمدند.

موسسه مهر طاها کاملا از آن اسم‌هاي خاص است.

اين موسسه يک مديرعامل دارد؛ آقاي سيدعلي اسلامي که اسم پسرش طاهاست. ربطي هم به من ندارد. قبلا براي آقاي جليلوند و آقاي اسلامي بوده که بعدا من با آنها شراکت کردم.

به حامد عنقا به پشتوانه سياسي‌اش عنايت خاص مي‌شود يا نه؟ مثلا بگويند بيا «پيکسل» بساز فلان موضوع را کاناليزه کن به خورد مردم بده؟ اصل کلام اينکه خاص‌ساز هستييد يا نه؟

من در اين‌هايي که ساختم مورد خاصي نمي‌بينم.

براي ساخت هنر انقلابي...

کسي براي ساخت هنر انقلابي سراغ من نيامده است. کلا کسي تا به حال با من اين‌گونه کار نکرده که موضوعات خاص سفارش بدهد.

نمي‌خواهيد باور کنم که پولي که در بيزينس خودتان داشتيد را مثلا براي اين سريال خرج کرديد که يک روزي صداوسيما پولتان را بدهد؟

نه منظور من اين نبود. ولي يک چيزي يادت باشد همه کارهايي که مي‌کنيم لزوما منافعش و ارزشي که ايجاد مي‌کند، به ريال نيست. درباره ارزش‌هاي معنوي حرف نمي‌زنم، منظورم اين است که ايجاد ثروتي که درباره‌اش حرف مي‌زنيم بخشي تبديل به ريال مي‌شود و بخش ديگر تبديل به چيزي مي‌شود که تبديل به ريال مي‌شود. اين‌طور نيست که پول خودم را خرج تلويزيون کرده باشم، تلويزيون پولش را مي‌دهد.

رضا حداد که نيستيد!

موسسه مهر طاها در اصل يک موسسه تبليغاتي است. رضا حداد هم يک شرکت تبليغاتي موفق و خوب دارد که الحمدالله درآمد بسيار خوبي هم دارد و از آن زاويه بخشي از سودش را به خاطر ارزش اجتماعي و علاقه‌اش به هنر و تئاتر در اين حوزه هزينه مي‌کند. من اين‌طور نيستم. من هر کار تجاري که خواستم در زندگي‌ام انجام بدهم، سال‌ها قبل‌ترش روزنامه نگار بودم، سال‌ها قبل‌تر فيلمنامه نوشتم، دستياري کردم و ... اين شغل اصلي من است.
من نداشتم چنين پولي که از جاي ديگر بياورم خرج يک سريال چند ميلياردي کنم ولي بعد از سال‌ها کار کردن پيش خانم زنگنه، آقاي سلطاني و بازيگران، ديگر آن‌قدر اعتبار داشتم که از آنها خواهش کنم اگر مي‌خواهيد ايکس ميليون تومان بگيريد، اين مقدارش را بگيريد هر وقت سازمان صداوسيما به من باقي پول را داد، بقيه‌اش را بگيريد. اين اتفاق هم يک بار مي‌تواند بيفتد. يک بار تو مي‌تواني اين اعتبار را پيش آدم‌هاي مختلف داشته باشي. يا مثلا بهرنگ توفيقي يک دهم دستمزدش را گرفته است و بقيه‌اش را بعدا مي‌گيرد. براي من هم اين اتفاق در «تنهايي ليلا» افتاد که يک سال طول کشيد تا همه پولم را گرفتم.

اميدي هست که پولتان را بدهد؟

واقعا مهم‌ترين کار اين روزهاي‌مان همين است که پيگير پول هايمان باشيم.

چرا «پدر» در ماه رمضان پخش نشد؟

دقيقا شب قبل از ماه رمضان تصميم گرفته شد که پخش نشود و سريال ديگري جايگزين شود. شبکه دو خودش يک سريال داشت که فکر مي‌کنم اين سريال ما همين سروصدايي که کرد اگر در ماه رمضان بود، نصف اين حرف‌هايي که الان گفتيد درباره آيات قرآن و ... را نمي‌گفتيد و شايد از اين پکيجي که در نهايت تلويزيون بست، جذب مخاطب بيشتري داشت.

درباره دستمزدها گفتيد، خبري منتشر شده بود درباره اينکه سريال هاي شبکه نمايش خانگي دستمزد بازيگران را بالا برده اند. دستمزد آقاي سلطاني بالا نبود؟

روزي که مهدي سلطاني اينجا نشست و با هم حرف زديم، جمله اولش اين بود که اگر تو مي‌خواهي با ساختن اين سريال تجارت کني، من هم تجاري حرف مي‌زنم. گفتم هر طور که دوست داري حرف بزن، در طول کار به اين تشخيص برس که من تجاري حرف مي‌زنم يا نه. من نمي‌دانم دستمزدشان در «شهرزاد» چقدر بوده ولي از ما دستمزد نرمالي خواستند که در کارهاي تلويزيوني قبل از «شهرزاد» مي‌گرفتند.

بيشتر بدانيد : ليلاي سريال «پدر» با ليلاي واقعي روبرو مي شود!

بيشتر بدانيد : گفتگو با بازيگر نقش ليلا در سريال «پدر»


گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ
منبع: khabaronline.ir



ارسال نظر شما

Protected by FormShield

اخبار خواندنی

بازيگران آينه عبرت/ از ممنوع الکاري تا شراکت با بابک زنجاني + عکس

نکات کليدي سريال بازي تاج و تخت براي درک اتفاقات فصل هشتم ( قسمت 2)

نکات کليدي سريال بازي تاج و تخت براي درک اتفاقات فصل هشتم ( قسمت 1)

نقد و بررسي قسمت اول فصل هشتم سريال بازي تاج و تخت + عکس

سريال هاي رمضاني تلويزيون: از کشف حجاب تا دلدادگي + عکس

چگونه جان اسنو و دنريس در دنياي «بازي تاج و تخت فاميل» مي شوند؟

ترسناک ترين سريال ها، مختص عاشقان ترس و هيجان ! + عکس

سوالات مهم و بي جواب در مورد فصل پاياني سريال «بازي تاج و تخت»

26 سريال برتر سال 2019 بر اساس آراي IMDB

رکود کريس آنجل در برنامه «عصر جديد» زده شد ولي داوران درک نکردند!!

حميد گودرزي: در جشنواره جام جم ناراحتي من به خاطر محمدرضا گلزار نبود!!

کدام بازيگران سريال «بازي تاج و تخت» در فصل 8 بايد بميرند!!

معرفي سريال هاي جديد تلويزيون براي پخش در سال 98 + عکس

بازيگران «بازي تاج و تخت» روي فرش قرمز فصل 8 سريال

سانسور صحبت هاي جنجالي مهران مديري در ويژه برنامه دورهمي + فيلم

چالش هاي يلدا قشقايي بازيگر سريال «بر سر دوراهي»

تصميم جديد بهنوش بختياري در سال جديد براي حضور در فضاي مجازي

گفت و گو با حامد سريال «برسردوراهي» + عکس

دستمزد بازيگران سريال «بازي تاج و تخت» براي هر فصل و سود خالص آنها

بچه داري و استراحت: برنامه رامبد جوان براي نوروز! + عکس

جزئيات برنامه هاي نوروز 98 تلويزيون: از خندوانه و دورهمي تا عصر جديد

سانسور کردن «ابي» در عصر جديد عليخاني!! + فيلم

گزارشي از پشت صحنه سريال «بر سر دوراهي» + عکس جديد

جنجال هاي جشنواره جام جم / از انصراف مديري تا حذف عادل!

عکس هاي جديد از سريال تلويزيوني «ستايش 3»

تريلر جديد فصل هشتم سريال بازي تاج و تخت Game of Thrones

هر آنچه مي خواهيد درباره برنامه هاي نوروز تلويزيون 98 بدانيد

پوسترهاي فصل هشتم «بازي تاج و تخت» منتشر شد + عکس

جديدترين تصاوير از سريال خنده دار نوروزي «ن. خ» سعيد آقاخاني

سکانس هاي آزار دهنده «تاج و تخت» که براي بازيگران نيز دردناک بود! + عکس

نگاهي به 3 سريال نوروزي «ن.خ»، «بر سر دوراهي» و «زوج و فرد»

سکانس هاي آزاردهنده «تاج و تخت» که براي بازيگران نيز دردناک بود! + عکس (قسمت 2)

بهاره رهنما، اکبر عبدي و ارژنگ اميرفضلي در سريال نوروزي سال 98 + تصاوير

از دورهمي و خندوانه تا صداپيشگي شهاب حسيني: برنامه هاي نوروزي

اميرحسين مدرس مجري ويژه برنامه تحويل سال شبکه 4 شد

زمان و ساعت پخش سريال هاي نوروز 98 مشخص شد

ويژه برنامه هاي تحويل سال 98 و اسامي مجريان

برترين سريال هاي سال 2018 بر اساس رتبه بندي سايت IMDB + عکس

عکس ها و توضيحات مهراوه شريفي نيا از بازي در سريال نوروزي

متفاوت ترين نقشي که شهين تسليمي بازي کرده + عکس

پرمعناترين و فراموش نشدني ترين ديالوگ هاي سريال «بازي تاج و تخت»

اولين عکس هاي ميترا حجار در سريال نوروزي «بر سر دوراهي»

شرايط و هزينه هاي حضور ستاره ها در برنامه «پنج ستاره»

چرا علي ضياء و برنامه فرمول يک، متهم به ترويج همسرآزاري شد؟!

چرا سعيد آقاخاني اين نام عجيب را براي سريال نوروزي اش انتخاب کرد؟! + عکس

سحر قريشي، بهرام رادان و ميترا حجار در سريال «رقص روي شيشه»

سير تا پياز درباره شرکت کنندگان و شيوه راي دهي در مسابقه عصر جديد

عصر جديد احسان عليخاني، کپي ناشيانه از تلنت شوهاي غربي يا ايده ايي خلاقانه؟

فراخوان قسمت نوروزي «پايتخت» براي جذب يک بازيگر خردسال

با نبرد وينترفل، خونين ترين و بزرگترين نبرد فصل پاياني سريال «بازي تاج و تخت» آشنا شويد(قسمت 2)